سنملغتنامه دهخداسنم . [ س َ ن ِ ] (ع ص ) گیاه که شکوفه آورده باشد. || شتر بلندکوهان . || ماء سنم ؛ آب که بر روی زمین باشد. || (مص ) بزرگ کوهان گردیدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندر
صنملغتنامه دهخداصنم . [ ص َ ن َ ] (ع اِ) بت . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار). وثن . فغ. بُد. ج ، اصنام : خم آورده از بار شاخ سمن صنم شد گل و گشته بلبل شمن . فردوسی .وثاق او چو ب
صنملغتنامه دهخداصنم . [ ص َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، واقع در 21000 گزی جنوب خاوری تربت جام و 4000 گزی شمال جاده ٔ شوسه ٔ نظامی تربت ج
سنمارلغتنامه دهخداسنمار. [ س ِ ن ِم ْ ما ] (اِخ ) معماری رومی که قصر خورنق را برای نعمان بن منذر بساخت . نعمان برای آنکه وی کاخی نظیر آن یا بهتر از آن برای دیگری نسازد دستور داد
سنمارلغتنامه دهخداسنمار. [ س ِ ن ِم ْ ما ] (ع اِ) ماه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ماه و قمر. (ناظم الاطباء). || مردی که بشب خواب نکند. || دزد. (منتهی الارب ) (از
سنمةلغتنامه دهخداسنمة. [ س َ ن َ م َ ] (ع اِ) شکوفه ٔ گیاه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرشاخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرشاخه ٔ گیاه . (ناظم الاطباء).
سنمارلغتنامه دهخداسنمار. [ س ِ ن ِم ْ ما ] (اِخ ) معماری رومی که قصر خورنق را برای نعمان بن منذر بساخت . نعمان برای آنکه وی کاخی نظیر آن یا بهتر از آن برای دیگری نسازد دستور داد
سنمارلغتنامه دهخداسنمار. [ س ِ ن ِم ْ ما ] (ع اِ) ماه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ماه و قمر. (ناظم الاطباء). || مردی که بشب خواب نکند. || دزد. (منتهی الارب ) (از
سنمةلغتنامه دهخداسنمة. [ س َ ن َ م َ ] (ع اِ) شکوفه ٔ گیاه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرشاخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سرشاخه ٔ گیاه . (ناظم الاطباء).