سندسازلغتنامه دهخداسندساز. [ س َ ن َ ] (نف مرکب ) آنکه سند درست کند. کسی که جعل سند کند. جاعل سند. رجوع به سند شود.
خطسازلغتنامه دهخداخطساز. [ خ َ ] (نف مرکب ) آنکه خط مردمان را تقلید می کند. || حقه بازی که با ساختن خط مردمان سند بنفع خود جعل می کند. متقلب . سندساز.