آناملغتنامه دهخداآنام . (اِخ ) نام مملکتی بمشرق شبه جزیره ٔ هندوچین بوسعت 147 هزار کیلومتر مربع و 5600000 تن مردم . کرسی آن هوء و از شهرهای مهم ّ آن توران و محصول آن ابریشم و بر
اناملغتنامه دهخداانام . [ اَ ] (اِخ ) ناحیه ای از هندوچین شرقی واقع در قسمت مرکزی ویتنام ، بین تونکن و کوشن شین در امتداد دریای چین . (از لاروس ). و رجوع به همین کتاب و آنام شود
اناملغتنامه دهخداانام . [ اَ ] (ع اسم جمع) خلق . (از اقرب الموارد) (زمخشری ) (ناظم الاطباء). مخلوقات ازجن و انس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جن و انسی . (زمخشری ). جن و انس و یا
أَنَامِفرهنگ واژگان قرآنمردم(اعم از جن وانس،و به قولي به معناي هر جنبندهاي است که روي زمين راه برود )
انامقلغتنامه دهخداانامق . [ اَ م ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان مرند با1260 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول آن غلات ، زردآلو و گردو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج
انامکلغتنامه دهخداانامک . [ اَ م ِ ] (اِ) نام یکی از ماههای ایرانی دوره ٔ هخامنشی است . داریوش کبیر (521 - 485 ق .م .) در کتیبه ٔ بیستون وقایع چهارمین و پنجمین سال سلطنت خود را ذ
انامهلغتنامه دهخداانامه . [ اَ م َ ] (از ع ، اِ) انام . مردمان . مردم . (از فرهنگ فارسی معین ) : نصر است باب میر که فخر انامه بودبخشیدنش همه زر، با سیم و جامه بود.منوچهری .