سنبۀ ریلبندpunch 1, track punchواژههای مصوب فرهنگستانابزاری مربوط به خط که از آن برای سوراخ کردن جای پیچ یا میخ و فرو بردن آنها در ریلبندهای چوبی استفاده میشود متـ . سنبۀ تراورس
توتیانMoraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از گلسرخسانانِ درختچهای یا درختی با گلآذین سنبلۀ فشرده و گلهای بدون گلبرگ و میوههای مجتمع که اغلب در مناطق گرمسیری میرویند و در ردهبندی کرونکوئیس
افسددیکشنری عربی به فارسیسنبل کردن , خراب کردن , از شکل انداختن , وصله وپينه بدنما , کارسرهم بندي , ورم , اسيب رساندن , زيان رساندن , معيوب کردن , ناقص کردن , بي اندام کردن , صدمه زدن ,