سمیرم پائینلغتنامه دهخداسمیرم پائین . [س ِ رُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا که در شمال باختری این شهرستان واقعاست . این دهستان دارای دو رشته ارتفاع میباش
سمیرملغتنامه دهخداسمیرم . [ س ِ رُ ] (اِخ ) ناحیتی است مابین عراق و فارس که آب ملخ را از آن ناحیت آورند. گویند: وقتی که این آب را می برند می باید که ظرف آنرا بر زمین نگذارند و نگ
سمیرم بالالغتنامه دهخداسمیرم بالا. [ س ِ رُ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های دوگانه شهرستان شهرضا است و این بخش سابقاً جزء فارس بوده ، ولی فعلاً جزء شهرستان شهرضا منظور شده . وضع طبیعی : ب
سمیرم سفلیواژهنامه آزادیکی از شهرستان های استان اصفهان و در فاصله ی 92 کیلومتری شهر اصفهان و در جنوب غربی استان قرار دارد. نام این شهرستان در سال 1386 به دهاقان تغییر یافت.
سمیرفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسانهگو، قصهگو، داستانپرداز، داستانسرا، داستانگو، حکایتگر، قصهسرا، داستانگزار ۲. دهر، روزگار، زمانه
حوض ماهیلغتنامه دهخداحوض ماهی . [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. متصل براه حوض ماهی به مبارکه . کوهستانی و معتدل . سکنه ٔ آن 439 تن . آب آن از چشمه
قمبوانلغتنامه دهخداقمبوان . [ ق َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا، واقع در 25هزارگزی شمال باختر شهرضا متصل به راه شهرضا به قمبوان . موقع جغرافی
قههلغتنامه دهخداقهه . [ ق ُ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا، سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت
محمودآبادلغتنامه دهخدامحمودآباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا، واقع در 18هزارگزی جنوب باختر شهرضا متصل به راه ماشین رو دهاقان به شهرضا، با 30
سرارودلغتنامه دهخداسرارود. [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔشهرستان شهرضا. دارای 1000 تن سکنه میباشد. آب آن از قنات و شعبه ٔ رودخانه ٔ شور تأمین میشود. محصول آن