ساهفلغتنامه دهخداساهف . [ هَِ ] (ع ص ) سخت تشنه . (منتهی الارب ). || تشنه یا آنکه او را در وقت جان دادن تشنگی غالب باشد. || هلاک شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رجل سا
سمهدلغتنامه دهخداسمهد. [ س َ هََ ] (ع ص ) خشک و سخت هر چیز باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
ساهفلغتنامه دهخداساهف . [ هَِ ] (ع ص ) سخت تشنه . (منتهی الارب ). || تشنه یا آنکه او را در وقت جان دادن تشنگی غالب باشد. || هلاک شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رجل سا
سمهدلغتنامه دهخداسمهد. [ س َ هََ ] (ع ص ) خشک و سخت هر چیز باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
سمهلغتنامه دهخداسمه . [ س ِ م َ ] (ع مص ) داغ کردن و نشان کردن . ج ، سمات . (برهان ). داغ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نشان کردن و داغ نمودن . (منتهی الارب ).
سمهلغتنامه دهخداسمه . [ س ِ م َ / م ِ ] (اِ) به معنی سمر باشد که دست افزار جولاهگان است ، و آن جاروب مانندی باشد که بدان آهار بر روی تاره ٔ جامه کشند. (برهان ) (آنندراج ) (از ن