سمرودلغتنامه دهخداسمرود. [ س ِ ] (اِ) یکی از مراتب خداشناسی است که از مؤثر پی به اثر بردن و از علت معلول را شناختن باشد؛ و به اصطلاح صوفیه تازیه نام این مرتبه جمع است . باید دان
درازلغتنامه دهخدادراز. [ دَ / دِ ] (ص ) طویل . مقابل کوتاه . طولانی . نقیض کوتاه . (برهان ). مستطیل . مستطیله . طویله . مقابل قصیر. طویل و آن یا طولی است عمودی ، چنانکه از بالائ
اعدددیکشنری عربی به فارسیسرودن , ساختن , درست کردن , تصنيف کردن , جعل کردن , اختراع کردن , ترکيب کردن , پختن , گواريدن