سمههلغتنامه دهخداسمهه . [ س ُم ْ م َ هََ ] (ع اِ) بوریای سفره مانندی از برگ خرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
سمحةلغتنامه دهخداسمحة. [ س َ ح َ ] (ع ص ) زن جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) کمان . (منتهی الارب ). || (مص ) یکبار جوانمردی نمودن . (منتهی الارب ).
سمحةلغتنامه دهخداسمحة. [ س َ ح َ ] (ع ص ) زن جوانمرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) کمان . (منتهی الارب ). || (مص ) یکبار جوانمردی نمودن . (منتهی الارب ).
املغتنامه دهخداام . [ اُم م ] (ع اِ) مادر. (ترجمان علامه ، تهذیب عادل ) (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). والده . (اقرب الموارد). مام . ماما. مادر. ننه . دا (در تداول
اسلاملغتنامه دهخدااسلام . [ اِ ] (ع مص ) گردن نهادن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اسلام آوردن . (منتهی الارب ). مسلمان شدن . (ترجمان القرآن جر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نهرجوری . شاعر عروضی مکنی به أبواحد. او را در عروض تصانیفی است و وی بدانش عروض عارف و حاذق است و در آن علم در مرتبت ابوالحسن عروضی و عم