سمجهلغتنامه دهخداسمجه . [ س ُ ج َ / ج ِ ] (اِ) رجوع به سمج شود. || ماله ، یعنی آلتی که از لیف کنند و بدان آهار بجامه درمالند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت بخط مؤلف
سمجفرهنگ انتشارات معین(سُ مْ) (اِ.) = سمچ : 1 - نقب ، راه زیر - زمینی . 2 - سرداب . 3 - زندان زیرزمینی . 4 - آغل گوسفندان در زیرزمین یا در کوه .
آهونلغتنامه دهخداآهون . (اِ) رخنه و راه و مجرائی که زیر زمین کنند. نقب . سُمج . سُمجه : حور بهشتی گرش به بیند بی شک حفره زند تا زمین بیارد آهون . دقیقی .به آهون زدن در زمین با ش
آهونفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. رخنه.۲. مجرایی که در زیرِ زمین باشد؛ راه زیرزمینی؛ نقب؛ سمجه: ◻︎ به آهون زدن در زمان شتاب / سبکتر ز ماهی روند اندر آب (اسدی: ۳۴۶).
جحمرشلغتنامه دهخداجحمرش . [ ج َ م َ رِ ] (ع ص ، اِ) زن گنده پیر کلانسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زن پیر. (از کنز و صراح ) (غیاث اللغات ). || زن
آغللغتنامه دهخداآغل . [ غ ِ / غ ُ ] (اِ) جای گوسفندان و گاوان و دیگر چارپایان بشب در خانه یا کوه وبیشتر کنده ای در زیرزمین باشد. کمرا. شب گاه . شبغا. شوگاه . آغیل . شوغا. شب غا