سمبهلغتنامه دهخداسمبه . [ س ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) قطعه ٔ استوانه ای شکلی چوبی یا فلزی که در پر کردن تفنگ و توپ و جز آن بکار میبرند. || هر استوانه ٔ متحرکی که در درون استوانه تلمبه
سنبهفرهنگ انتشارات معین(سُ بَ یا بِ) (اِ.) = سمبه : میله ای فلزی برای پر کردن تفنگ های سر پر یا تمیز کردن لولة تفنگ ها. ؛ ~ را پر زور دیدن مخاطب یا طرف معامله را مصالحه ناپذیر یافتن
سمهواژهنامه آزادسُمِه یا به معنای سوراخ است. سوراخ و سُمبه هم (همراه هم )در عبارات عامیانه کاریرد دارد
سوراخفرهنگ مترادف و متضاد۱. رخنه، سوفار، شکاف، فرج ۲. ترک، ثقبه، ثلمه، روزن، روزنه، منفذ ۳. مجرا ۴. لانه ۵. چاله، حفره، گودال ۶. غار، مغاک، نقب ۷. بیغوله، گوشه پرت و دور افتاده ۸. پستو،