سلینواژهنامه آزاد1. سیل آسا، خروشان 2. نام رودی در آذربایجان شرقی در منطقه قره داغ (ترکی) سَلین؛ سیل آسا، خروشان. نامی است برای دختران.
سلینفرهنگ نامها(تلفظ: salin) (ترکی) سیل مانند ؛ نام رودخانهای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه میگیرد .
سلینونلغتنامه دهخداسلینون . [ س َ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی رستنی باشد که بیشتر در آبهای ایستاده روید و آنرا به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء و قرةالعین گویند. برگ آن ببرگ نعناع ما
سلینکواژهنامه آزاد(محلی هرمزگان) سَلینک؛ خرمایی که قبل یا بعد از رسیدن خشک شود و معمولاً برای خوراک دام استفاده می شود.