غزوه ٔ قرقرة بنی سلیم و غطفانلغتنامه دهخداغزوه ٔ قرقرة بنی سلیم و غطفان . [ غ َزْ وَ ی ِ ق َ ق َ رَ ت ِ ب َ س ُ ل َ وَ غ َ طَ ] (اِخ ) همان غزوه ٔ قرارةالکدر یا قرقرةالکدر است . رجوع به قرارةالکدر و قرق
ساز و سلیحلغتنامه دهخداساز و سلیح . [ زُس ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و سلاح : سپهدار ترکان بیاراست کارز لشکر گزید آن زمان ده سوارابا اسب و ساز و سلیح تمام همه شیرمرد و همه نیکنام
صادقی کتابدارلغتنامه دهخداصادقی کتابدار. [ دِ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) نام او صادق و از ایل افشار است . وی تذکره ای در احوال معاصرین خویش به ترکی نوشته است و چون در خطو نقاشی مهارتی داشت در «کتا
ناهموارلغتنامه دهخداناهموار. [ هََ م ْ ] (ص مرکب ) غیرمسطح . درشت . دارای پستی و بلندی . (ناظم الاطباء). پر نشیب و فراز. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ناصاف . خشن . زمخت . قلمبه . ناخ
روانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. در حال جریان؛ جاری: ◻︎ یکی جویبار است و آب روان / ز دیدار او تازه گردد روان (فردوسی: ۲/۴۲۶).۲. آنکه راه میرود؛ رونده.۳. [مجاز] ملایم و آرام.۴. [عامیانه، مج
سالوسواژهنامه آزادواژه ای یونانی که بعد از حملهٔ اسکندر وارد ادبیات ایران شده است. و به چم (معنی) شادان، چرب زبان، خوش گذران، فتان است. و از واژهٔ نهوسلوس و یا نحوسلوس و یا نحوسل