سلیسلغتنامه دهخداسلیس . [ س َ ] (معرب ، اِ) لاتینی «سیلیس ، سیلیسیوم » . سیلیس . دزی «سلیس » را با تردیدی نقل و آنرا (نام گیاهی ) ترجمه کرده و نوعی از (عینون ) دانسته است . (حاش
ثلیثلغتنامه دهخداثلیث . [ ث َ ] (ع اِ) سه یک . این وزن در اعداد دیگر هست چون نصیف و سبیع و ثمین ، و ابوزید خمیس و ثلیث را منکر شده است .
سلیسوفلغتنامه دهخداسلیسوف . [ س َ ] (اِخ ) نام برادر پادشاهی بود که او را فلقراط میگفته اند. (برهان ) (آنندراج ) : سلیسوف شه فرخ اخترش بودفلقراط شه را برادرش بود.عنصری .