سلنجلغتنامه دهخداسلنج . [ س ِ ل ُ ] (اِ مرکب ) مخفف سه لنج است یعنی سه لب چه لنج به معنی لب هم آمده است . (برهان ). || (ص مرکب ) کسی را نیز گویند که لب بالایین یا لب زیرین او چاک باشد. (برهان ) (از فرهنگ فارسی معین ).
شلنجلغتنامه دهخداشلنج . [ ش ِ ل ِ ] (اِ) سجاده . جانماز. (ناظم الاطباء). بمعنی سجاده آمده است . (از شعوری ج 2 ورق 142). شلیخ .