سلدانیونلغتنامه دهخداسلدانیون . [ س َ ] (اِ)درختی است به درخت بید ماند و این لغت نبطی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). درختی باشد که بالای آن از زمین بمقدار سه زرع بلند شود و گلی دا
سلدانیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدرختی شبیه درخت بید با گلهای سرخرنگ و تخم شبیه شاهدانه که برگ و تخم آن در طب برای معالجۀ امراض ریوی به کار میرود.
سلدانیونلغتنامه دهخداسلدانیون . [ س َ ] (اِ)درختی است به درخت بید ماند و این لغت نبطی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). درختی باشد که بالای آن از زمین بمقدار سه زرع بلند شود و گلی دا
سندیانلغتنامه دهخداسندیان . [ س ِ ] (اِ) نام درخت بلوط بلغت اهل شام . (برهان ) (آنندراج ). به لغت اهل شام و به لغت اهل مصر سلداسوف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلوط. (یادداشت مؤلف
ارکمان - شاتریانلغتنامه دهخداارکمان - شاتریان . [ اِ ] (اِخ ) نام دو ادیب فرانسوی : نخستین ، اِمیل اِرکمان در فالس بورگ به سال 1822 م . متولد شده و در 1899 م . درگذشته ، و دومین ، اَلِکْسَن