مادۀ شیارگیرfissure sealant, pit and fissure sealant, dental sealantواژههای مصوب فرهنگستانمادهای رزینی که برای پیشگیری از پوسیدگی، گودهها و شیارهای دندان را با آن پُر میکنند متـ . شیارگیر
صالحانلغتنامه دهخداصالحان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان توابع کجوربخش مرکزی شهرستان نوشهر، 6000گزی جنوب خاوری کجور.کوهستانی ، سردسیر، سکنه 810 تن . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی ، محصول غلات و ارزن . شغل اهالی زراعت و گله دار
صالحانلغتنامه دهخداصالحان . [ ل ِ ] (اِ) ج ِ فارسی صالح : یکی از جمله ٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسائی را در دوزخ . (گلستان ).
صالحانلغتنامه دهخداصالحان . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بویراحمد سرحدی بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان ، 12هزارگزی باختری سی سخت ، 13هزارگزی باختر اتومبیل رو سی سخت به شیراز. کوهستانی ، سردسیر، مالاریائی ، سکنه <span class="hl"
سلحلغتنامه دهخداسلح . [ س ُ ل َ ] (ع اِ) بچه کبک .ج ، سلحان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء).