سبریتلغتنامه دهخداسبریت . [ س ِ ] (ع ص ) مرد درویش . (منتهی الارب ). مسکین محتاج . (اقرب الموارد). مرد درویش و تهیدست و گدا. ج ، سباریت . (ناظم الاطباء). رجوع به سبرت و سبروت شود
سبیتیلغتنامه دهخداسبیتی . [ س ِ ب َ ] (اِ) نوعی ماهی بسیار بزرگ در خلیج فارس . (یادداشت بخط مؤلف ).