۱. تندرستی. Δ در فارسی یای مصدری اضافه میکنند و سلامتی میگویند که فصیح نیست.
۲. [قدیمی] پاکی و رهایی از عیب و آفت؛ بیعیبی.
۳. [قدیمی] بیگزند شدن؛ از عیب و آفت رهایی یافتن.
۴. [مقابلِ ملامت] (تصوف) حفظ و رعایت رسوم.
ت ندرست، شاداب
۱. بهداشت، صحت ≠ بیماری 
۲. راحت 
۳. امنیت ≠ ناامنی 
۴. بهبود، تندرستی، شفا، عافیت 
۵. تندرست، سالم ≠ ناخوش 
۶. بیگزند، مصون 
۷. رستگاری، فلاح 
۸. آرامش، صلح 
۹. رهایییافتن، نجات یافتن، 
۱۰. سالم ماندن، بیگزندماندن
health, healthy, limpidity, well-being