سلافةلغتنامه دهخداسلافة. [ س ُ ف َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار). شراب شیرین . (ابن بیطار). || هرچه فشارده شود. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
سلعفةلغتنامه دهخداسلعفة. [ س َ ع َ ف َ ] (ع مص ) فرو بردن چیزی را به گلو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) . رجوع به سلغفه شود.
سلامهفرهنگ نامها(تلفظ: salāme) (عربی) (در اعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد بن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین (ع) .
قلیوبیلغتنامه دهخداقلیوبی . [ ق َل ْ بی ی ] (اِخ ) احمدبن احمدبن سلافه ٔ مصری شافعی ملقب به شهاب الدین . از بزرگان علمای شافعی قرن یازدهم هجری است . وی در طب نیز دست داشته است . ا
حجاف یمنیلغتنامه دهخداحجاف یمنی . [ ح َج ْ جا ف ِ ی َ م َ ] (اِخ ) سیداسماعیل بن ابراهیم شعر او را در سلافة ص 457 از قول زیدبن علی بن ابراهیم حجاف یادشده آورده است . (الذریعه ج 9 صص
حسینلغتنامه دهخداحسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن شدقم . شعر و احوال در سلافةالعصر ص 253 آمده است . وی پسر علی بن حسن بن شدقم است . (ذریعه ج 9 ص 248).
تاج العارفینلغتنامه دهخداتاج العارفین . [جُل ْ رِ ] (اِخ ) ابن محمدبن امین الدین . مؤلف سلافة العصر آرد: دریای بیکران علم است و وادی بی پایان فضل در علم و دانش مقامی بلند یافت و عرفان