سلاح پوشلغتنامه دهخداسلاح پوش . [س ِ ] (نف مرکب ) سپاهی که سلاح پوشیده باشد. (ناظم الاطباء). || آنکه سلاح می پوشد. سلاح پوشنده .
سلحپوشلغتنامه دهخداسلحپوش . [ س ِ ل َ ] (نف مرکب ) پوشنده ٔ سلاح . (مؤلف ). سلاحدار و سپاهی . (ناظم الاطباء). || جاندار. (ناظم الاطباء).
سلاح پوشیلغتنامه دهخداسلاح پوشی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) عمل سلاح پوشنده .عمل آنکه سلاح می پوشد. حاصل عمل سلاح پوش : زاهد که کند سلاح پوشی سیلی خورد از زیاده کوشی .نظامی .
سلحپوشلغتنامه دهخداسلحپوش . [ س ِ ل َ ] (نف مرکب ) پوشنده ٔ سلاح . (مؤلف ). سلاحدار و سپاهی . (ناظم الاطباء). || جاندار. (ناظم الاطباء).
بکترپوشلغتنامه دهخدابکترپوش . [ ب َ ت َ ] (ص ) سلاح پوش و مسلح . (ناظم الاطباء). و رجوع به بگترپوش شود.