سقلمهلغتنامه دهخداسقلمه . [ س ُ ق ُ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) ضربه ای که با نوک ابهام زنند آنگاه که انگشتان را فراهم آرند. مشت گره کرده برای زدن کسی . (یادداشت مؤلف ).- سقلمه خورد
شاف و سقلمه کردنلغتنامه دهخداشاف و سقلمه کردن . [ ف ُ س ُ ق ُ م َ / م ِ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول عامه داروهای بسیار حاد برای دفع فضول خوردن یا خورانیدن . (یادداشت بخط مؤلف ).