سقاوازلغتنامه دهخداسقاواز. [ س َق ْ قا ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کیوی بخش سنجیبد شهرستان هروآباد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
شقواصلغتنامه دهخداشقواص . [ ] (ع اِ) نوعی از چوب شعراوی که در اسپانیا به دست آید. قستوس . الوسل . (یادداشت مؤلف ).
گشکاویجلغتنامه دهخداگشکاویج . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شینتال بخش سلماس شهرستان خوی واقع در 26هزارگزی جنوب باختری سلماس و 5هزارگزی جنوب راه ارابه رو خانه سور. هوای آن سرد و دارای 238 تن
شکوهجلغتنامه دهخداشکوهج . [ ش َ / ش ِ هََ ](اِ) شکوهنج . حسک . خسک . خارخسک . حمص الامیر. (یادداشت مؤلف ). خسک است . (منتهی الارب ). اسم معرب خسک است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به مترادفات کلمه شود.