سقاوازلغتنامه دهخداسقاواز. [ س َق ْ قا ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کیوی بخش سنجیبد شهرستان هروآباد، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
سرآوازهلغتنامه دهخداسرآوازه . [ س َ زَ / زِ ] (اِمرکب ) نوعی از خوانندگی پیش از نغمه که آن را در عرف هند آلاپ گویند. (آنندراج ) (بهار عجم ) : لب از صوت تعریف او تازه بادز وصفش ترنم
سرآوازهلغتنامه دهخداسرآوازه . [ س َ زَ / زِ ] (اِمرکب ) نوعی از خوانندگی پیش از نغمه که آن را در عرف هند آلاپ گویند. (آنندراج ) (بهار عجم ) : لب از صوت تعریف او تازه بادز وصفش ترنم
طنبکلغتنامه دهخداطنبک . [ طُم ْ ب َ ] (معرب ، اِ) دهلی باشد دم دراز که آن را از چوب و گاهی از سفال نیز سازند و بازیگران و سرآوازه خوانان در زیر بغل گرفته نوازند و خوانند. (برهان
کیویلغتنامه دهخداکیوی . [کی ] (اِخ ) یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش سنجبد شهرستان هروآباد است که در مشرق بخش واقع است و از شمال به دهستان هیر و از مشرق به شهرستان طالش و از مغرب
کوبهلغتنامه دهخداکوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) هر چیز را گویند که بدان چیزی کوبند و عربان مدق گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). آلت کوبیدن که به عربی آن را مدق گویند. (آنندراج ). هر چ