standardizedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاندارد شده، متعارف کردن، مطابق درجه معینی دراوردن، همگون کردن، مرسوم کردن
standardizesدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاندارد می کند، متعارف کردن، مطابق درجه معینی دراوردن، همگون کردن، مرسوم کردن
standardisedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاندارد شده، متعارف کردن، مطابق درجه معینی دراوردن، همگون کردن، مرسوم کردن
standardiseدیکشنری انگلیسی به فارسیاستاندارد کردن، متعارف کردن، مطابق درجه معینی دراوردن، همگون کردن، مرسوم کردن