ابن ابی السرحلغتنامه دهخداابن ابی السرح . [ اِ ن ُ اَ بِس ْ س َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن ابی السرح الکاتب . او راست : کتاب العلم و ماجاء فیه و نیز رسائلی .
بیت السفر و الدینلغتنامه دهخدابیت السفر و الدین . [ ب َ تُس ْ س َ ف َ رِ وَدْ دی ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت الموت باشد و آن بیت نهم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
لعللغتنامه دهخدالعل . [ ل َ ] (معرب ، اِ) (کلمه ٔ فارسی است محیطالمحیط). لال . بدخشانی . (زمخشری ). ملخش . بدخشی . یکی از احجار کریمه و صورت دیگر آن لال است چون نعل و نال . یکی
ست العربلغتنامه دهخداست العرب . [ س ِت ْ تُل ْ ع َ رَ ] (اِخ ) دختر محمدبن علی بن احمد بخاری مکنی به ام محمد. زنی صالح بود، علماء نزد او میرفتند و از او حدیث فرا میگرفتند، از جمله ٔ