سفته بازلغتنامه دهخداسفته باز. [ س َ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) آنکه کار او سفته بازی و خرید و فروش سفته باشد.
سفتهبازی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بازی کردن، ریسک کردن، خطرکردن، قمار کردن سرمایهگذاریکردن، پول گذاشتن، بورسبازی کردن
بازلغتنامه دهخداباز. (فعل امر) امر به بازی کردن ، یعنی بباز و بازی کن . (برهان ) (دِمزن ). صیغه ٔ امر از باختن و بازیدن . (غیاث ). امر به باختن . (رشیدی ). امر از بازیدن است .
بادپایلغتنامه دهخدابادپای . (ص مرکب ، اِ مرکب ) سریع در رفتار (اسب یا مرکوبی دیگر). سخت تندرو. سخت تیز در رفتن . بادپیکر. بادپیما. رجوع به بادپیکر و بادپیما شود : اگر خواهی این با