64 مدخل
از بین بردن، اسراف، ولخرجی، برباد دادن، تلف کردن
رها شده، برباد دادن، تلف کردن
خرابکاری
زخم معده
سرخوردگی، برباد دادن، تلف کردن
رها کردن، برباد دادن، تلف کردن