53 مدخل
چرخش، گردیدن، گشتن، باعث چرخش شدن
swilled، زود خوردن
کارگر ماهر
swarmed، ازدحام کردن، هجوم اوردن
فریب خورده، گول زدن، مغبون کردن، گوش بری کردن
شمشیر