بناءدیکشنری عربی به فارسیسازنده , خانه ساز , ساختمان , عمارت , بنا , بناي سنگ کار , عضو فراموشخانه , فراماسون , باسنگ ساختن , بناکردن , بنايي
متحرکدیکشنری عربی به فارسیسرزنده , باروح , جاندار , روح دادن , زندگي بخشيدن , تحريک و تشجيع کردن , جان دادن به