12238 مدخل
obtuse
pointless
سرپهن . [ س َ پ َ ] (اِمرکب ) نوعی از رستنی باشد. (آنندراج ) (اشتینگاس ).
هرچه سر آن پهنتر از قسمت پایین باشد؛ دارای سر پهن.
paddle
hobnail
پهن سر. [ پ َ س َ ] (ص مرکب ) که سری پهن دارد. افطح . (تاج المصادر بیهقی ).
مسمار
sv
۱چوبی سر پهن که با آن اشیا را کوبند – چوب یا فلزی که برای ...
۱دیگ بزرگ سر پهن ۲دیگ حمام های قدیمی جهت گرم کردن آب
۱دوشنده ی گاو ۲ظرفی سر پهن برای دوشیدن گاو
انبر پا چاله (انبرى بزرگ با سرِ پهن).
(اِمر.) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان .