سرتنگلغتنامه دهخداسرتنگ . [ س َ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز. دارای 152 تن سکنه است . آب آن از چاه و قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
اخراتلغتنامه دهخدااخرات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ خَرت . چشمه و روزنه های سوزن و سوراخهای گوش و امثال آن . || حلقه ها در سر تنگهای ستور.
خرتلغتنامه دهخداخرت . [ خ ُ ] (ع اِ) سوفار. سَم ّ. سُم ّ. ته سوزن . سوراخ سوزن . (یادداشت بخط مؤلف ). || سوراخ تیر و سوراخ گوش و مانند اینها. (از ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مو
کمندلغتنامه دهخداکمند. [ ک َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش فیروز شهرستان دماوند است و 155 تن سکنه دارد. تنگه ٔ سر نزاع که در 3هزارگزی شرق این ده واقع است ، از نظر نظامی و
خائیزواژهنامه آزادبه معنای سر سبز و متضاد پائیز ، از توابع اهرم استان بوشهر منطقه ای خوش آب و هوا در ضلع جنوب شرقی شهرستان تنگستان از استان بوشهر با اقلیمی متفاوت از هوای استان ب
خنیفقانلغتنامه دهخداخنیفقان . [ خ َ ف َ ] (اِخ ) دهی بزرگ و بر سر راه فیروزآباد است و آن را بپارس خنافگان خوانند و از آنجا تا فیروزآباد سخت راه دشوار است ، همه ٔ تنگها و کوهستان در