سرکردهلغتنامه دهخداسرکرده . [ س َ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) سردار. (غیاث ). منتخب و برگزیده . (آنندراج ). رئیس . مهتر. فرمانده : خواجه های سیاه با ریش سفید و سرکرده ٔ م
زوایلوسلغتنامه دهخدازوایلوس . [ زُ ] (اِخ ) سرکرده ٔ پانصد سوار یونانی تازه نفس که به قشون اسکندر ملحق گردید و چون دیگر سرکردگان به اسکندر پیوستند وی عازم تسخیر سیستان کنونی گردید.
سالار جنگلغتنامه دهخداسالار جنگ . (اِخ ) سرکرده ٔ سوار و سربازان بختیاری که بسال 1326 هَ . ش . در حمله ٔ عین الدوله به تبریز شرکت داشت . رجوع به فهرست تاریخ مشروطه ٔ کسروی شود.