سرکالغتنامه دهخداسرکا. [ س ِ ] (اِ) سرکه و به زبان عربی خَل ّ گویند. (برهان ) (آنندراج ). سرکه . (رشیدی ) : کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه بدین سرکای نه سالش نباید کرد خرس