سريةدیکشنری عربی به فارسیگمنامي , بينامي , خلوت , تنهايي , پوشيدگي , پنهاني , اختفاء , نوار , روبان , نوار ماشين تحرير , نوار ضبط صوت و امثال ان , نوار فلزي , تسمه , تراشه , برهنه کردن
ثریةلغتنامه دهخداثریة. [ ث َ ری ی َ ] (ع ص ) أرض ثریه ؛ زمینی تر شده و نم دار بعد از آنکه خشک و یابس بود.
سریةلغتنامه دهخداسریة. [ س ُرْ ری ی َ ] (ع اِ) (از: «س رو») کنیزی که برای جمع و تمتع باشد و این معرب است به لفظ سِر که به معنی جماع باشد. (غیاث ). گفته اند مشتق از سر است و گفته