سرگدارلغتنامه دهخداسرگدار.[ س َ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . دارای 123 تن سکنه است . آب آن از قنات ، محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله
سرجنگلدارforest superintendentواژههای مصوب فرهنگستانفرد کارشناس جنگل که مسئولیت ادارۀ امور جنگل را در یک ناحیه یا استان بر عهده داشته باشد
رازداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، سِرّنگهداری، پوشیدهگویی، مرموزیت، راز، سکوت انجمن مخفی، فراماسونری توطئه
رازبانلغتنامه دهخدارازبان . (ص مرکب ) حافظ راز. سِرنگهدار. نگهدارنده ٔ راز. || صاحب راز، کسی را نیز گویند که سخن ارباب حاجت را بعرض سلاطین رساند.(آنندراج ) (انجمن آرا) (شعوری ج 2