سرنالغتنامه دهخداسرنا. [ س ُ ] (اِ) مخفف سورنای است که در نقاره خانه ها و روزهای جشن و سور نوازند و آن را نای رومی نیز گویند. (برهان ). نای رومی باشد که در بزم و رزم نوازند. (جه
سرنافرهنگ انتشارات معین(سُ) (اِ.) = سورنا. سرنای . سورنای : نوعی ساز بادی . ؛~را از سر گشادش زدن کنایه از: کاری را نادرست و ناشیانه انجام دادن .
سرنا زدنلغتنامه دهخداسرنا زدن . [س ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) در سرنا دمیدن . سرنا را به صدا درآوردن : راست بیا راست برو ماست بخور سرنا بزن .- سرنا زدن شکم ؛ قراقر کردن شکم . (از آنندراج