سرمستیلغتنامه دهخداسرمستی . [ س َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغه ٔ بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای 154 تن سکنه است . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است . (از فره
سرمستیلغتنامه دهخداسرمستی . [ س َ م َ ] (حامص مرکب ) مستی . مخموری : در سر آمد نشاط سرمستی عشق با باده کرد همدستی . نظامی . || سرخوشی : ملک زاده در آن ده خانه ای خواست ز سرمستی در
سِرْدِسْتیگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی غذای حاضری ، کار آسان را انتخاب کردن ، غذای ساده و بدون تجملات