سرمدیفرهنگ مترادف و متضادازلی، بیآغاز، دایمی، دیرین، دیرینه، فناناپذیر، قدیم، لایزال، همیشگی ≠ ناپایا، فناپذیر
سرمدیلغتنامه دهخداسرمدی . [ س َ م َ ] (ص نسبی ) دائم و جاودان و ابدی و ربانی و الهی . (ناظم الاطباء). ما لا اول له و لا آخر. (تعریفات ). ازلی و ابدی : آن گفت این جهان نه فنا نیست
سرمدیتلغتنامه دهخداسرمدیت . [ س َ م َ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) ازلیت و همیشگی و ابدیت . (ناظم الاطباء).
سرمدیتلغتنامه دهخداسرمدیت . [ س َ م َ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) ازلیت و همیشگی و ابدیت . (ناظم الاطباء).
مطلقگراییabsolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه اصلی عینی و سرمدی و بنیادین وجود دارد که خاستگاه و معیار حقیقت و ارزش است
لایزالیلغتنامه دهخدالایزالی . [ ی َ ] (ص نسبی ) سرمدی . دائمی . ابدی : درهای همه ز عهد خالیست الا در تو که لایزالیست . نظامی . || نعتی خدای تعالی را : فرد ازلی به ذوالجلالی حق ابدی