سرمدلغتنامه دهخداسرمد. [ س َ م َ ] (ع ص ، ق ) همیشه و دایم . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث ). پیوسته . (دهار). همیشه . (مهذب الاسماء) (السامی ) : چنو نه هست و نه بود و نه نیز
ثرمدلغتنامه دهخداثرمد. [ ث َ م َ ] (اِخ ) شعبی است در کوه اجاء از بنی ثعلبه گویند آبی است . (مراصد الاطلاع ).
سرمد کاشانیلغتنامه دهخداسرمد کاشانی . [ س َ م َ دِ ](اِخ ) اسمش سعید، از میر ابوالقاسم فندرسکی حکمت فراگرفت و در خدمت مشایخ تصفیه کرد و آخرالامر به هندوستان افتاد و در عهد داراشکوه شها
سَرْمَداًفرهنگ واژگان قرآندائم ( بعضي گفتهاند : اين کلمه از ماده سرد اشتقاق يافته ، و ميم آن زيادي است ، و معناي "سرد "پشت سر هم بودن است )
سرمدیفرهنگ مترادف و متضادازلی، بیآغاز، دایمی، دیرین، دیرینه، فناناپذیر، قدیم، لایزال، همیشگی ≠ ناپایا، فناپذیر
سرمدیلغتنامه دهخداسرمدی . [ س َ م َ ] (ص نسبی ) دائم و جاودان و ابدی و ربانی و الهی . (ناظم الاطباء). ما لا اول له و لا آخر. (تعریفات ). ازلی و ابدی : آن گفت این جهان نه فنا نیست
سرمد کاشانیلغتنامه دهخداسرمد کاشانی . [ س َ م َ دِ ](اِخ ) اسمش سعید، از میر ابوالقاسم فندرسکی حکمت فراگرفت و در خدمت مشایخ تصفیه کرد و آخرالامر به هندوستان افتاد و در عهد داراشکوه شها
سرمدیلغتنامه دهخداسرمدی . [ س َ م َ ] (ص نسبی ) دائم و جاودان و ابدی و ربانی و الهی . (ناظم الاطباء). ما لا اول له و لا آخر. (تعریفات ). ازلی و ابدی : آن گفت این جهان نه فنا نیست
سرمدیتلغتنامه دهخداسرمدیت . [ س َ م َ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) ازلیت و همیشگی و ابدیت . (ناظم الاطباء).
مطلقگراییabsolutismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی مبنی بر اینکه اصلی عینی و سرمدی و بنیادین وجود دارد که خاستگاه و معیار حقیقت و ارزش است