سرعت رفتوبرگشتcycle speed, overall trip speedواژههای مصوب فرهنگستانسرعت متوسط رفتوبرگشت در حملونقل، بدون احتساب توقف در مبدأ و مقصد و توقفهای بین راه
سرعتدیکشنری فارسی به انگلیسیcelerity, clip, dispatch, expedition, fastness, fleetness, haste, promptness, quickness, rapidity, speed, speediness, swiftness, velocity
سرعتلغتنامه دهخداسرعت . [ س ُ ع َ ] (ع اِمص ) سرعة. شتاب . مولانا یوسف بن مانع در شرح نصاب نوشته اند که فی الحقیقت معنی سرعت شتاب نیست زیرا که شتاب ترجمه ٔ عجلت است و معنی شتاب