26 فرهنگ

2268 مدخل


سرسری

sarsari

۱. کاری که بی‌تٲمل و از روی سستی و سهل‌انگاری انجام داده شود.
۲. سخن یاوه، بیهوده، و نسنجیده.

۱. بیدقت، سهلانگار، مسامح
۲. سهلانگارانه، تسامحآمیز
۳. بیاساس، نسنجیده، بیپایه ≠ سنجیده
۴. سطحی ≠ عمقی
۵. بیتامل
۶. بیهوده، یاوه
۷. سبکسرانه

airy, cursory, desultory, dilettante, erratic, erratically, passing, half-baked, hit-or-miss, imprecise, perfunctory, preoccupied, sketchy, slackly, slipshod, sloppy, spot, superficial, sweeping