سرسخنلغتنامه دهخداسرسخن . [ س َ س ُ خ َ ] (اِ مرکب ) عنوان داستان که آن را به شنجرف مینویسند. (غیاث ) (آنندراج ) : اول بنام من رقم خون کشید عشق نام من است سرسخن دفتر بلا. باقر کاشی (از آنندراج ).ز درد سرسخن سرخی جگرگون فتاده نقط
سرسخنواژهنامه آزاد(واژۀ پیشنهادی کاربران) سر کلام؛ معادل اصطلاح اینترنتی hash tag یا hashtag. عبارت یا کلام مهمی که در سرجستارهای اینترنتی می آید و کار جست و جو را آسان تر می کند.