سرخ پوستلغتنامه دهخداسرخ پوست . [ س ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) نام طایفه ای است . نژاد سرخ . یکی از نژادهای پنجگانه ٔ بشر. هندیان آمریکای شمالی . وجه تسمیه ٔ آنان بدین نام آن است که ای
سرخ پوستفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهساکنان بومی آمریکا که پوستی به رنگ قهوهای روشن دارند و اکنون نسلشان رو به انقراض است.
soدیکشنری انگلیسی به فارسیبنابراین، پس، چنین، چنان، چندان، اینقدر، بنابر این، انقدر، همینطور، همچنان، بقدری، این طور، چندین، همچو، همینقدر، بهمان اندازه، از انرو، باین زیادی