سربینهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجایی در گرمابه که در آنجا لباسهای خود را از تن درآورند و به داخل حمام بروند؛ بینه؛ رختکن سر حمام.
سربینهلغتنامه دهخداسربینه . [س َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) سربنه . جامه کن . رخت کن حمام .مسلخ . محوطه ٔ بیرون حمام که دخل و جامه های حمام رفتگان بدانجاست . (یادداشت مؤلف ). رجوع به
جامه کنلغتنامه دهخداجامه کن . [ م َ / م ِ ک َ ] (اِ مرکب ) آنجای از حمام که در آن لباس میکنند و میپوشند. (ناظم الاطباء). جامه خانه ٔ حمام . (آنندراج ). سربینه . رخت کن در حمام . سر
سربنهلغتنامه دهخداسربنه . [ س َ ب ُن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جامه کن . رخت کن . سربینه . سرپینه (در حمام ). (یادداشت مؤلف ). رجوع به سربینه شود.
جامه کنفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. جایی در حمام که در آن، لباسها را از تن درمیآورند و داخل حمام میشوند؛ رختکن؛ سربینه.۲. (صفت) [مجاز] دزد: ◻︎ چیست نام این وزیر جامهکن / قوم گفتندش که نامش
بینهلغتنامه دهخدابینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) جامه کن حمام . (آنندراج ). آنجائی از حمام که در آن رخت میکنند. (ناظم الاطباء). (با هاء غیرملفوظ) رخت کن حمام . آنجای از حمام که استحما