سربیلغتنامه دهخداسربی . [ س ُ ] (ص نسبی ) منسوب به سرب . از سرب ساخته . || برنگ سرب .- چاپ سربی ؛ در تداول چاپخانه و ارباب مطبوعات ، مقابل چاپ سنگی . چاپخانه که حروف سربی مجزا
ثربیلغتنامه دهخداثربی . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب به ثرب که چادرپیه باشد. - فتق ثربی . رجوع به فتق شود.
صربیلغتنامه دهخداصربی . [ ص َ با ] (ع اِ) بَحیرَة، لانهم کانوا لایحلبونها الا للضیف فیجتمع اللبن فی ضرعها. (اقرب الموارد). و آن ماده شتر یا گوسفند است که در جاهلیت هرگاه ده بطن