26 فرهنگ

1858 مدخل


سراسر

sarāsar

۱. سرتاسر؛ از این سر تا آن سر؛ سربه‌سر؛ همه.
۲. (قید) کلاً؛ تماماً.

تمام، تمام

entirely, fairly, pan-, through, throughout