سرآورلغتنامه دهخداسرآور. [ س َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه ٔ شهرستان گلپایگان دارای 590 تن سکنه . آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است . (از فره
سرآورواژهنامه آزادنام روستایی در نورآباد دلفان در لرستان است که دارای زمین های هموار کشاورزی است و در مسیر امام زاده ابراهیم(بابابزرگ) قرار گرفته است. ساکنان آن از طایفه حاتم هست
سرآوریلغتنامه دهخداسرآوری . [ س َ وَ ] (حامص مرکب ) گرد آوری . (آنندراج ) (غیاث ). نگهبانی : اگر بجاست دل اعضا همه بجای خودندکند سرآوری گله را شبان تنها.نعمت خان عالی (از آنندراج
سراورودلغتنامه دهخداسراورود. [ س َ ] (اِخ ) نام رودی است که ازکوه سبلان برمیخیزد و بر سر او میگذرد و در حدود دیه کولوانه چون شورستان است شور میشود و با آب اوجان جمع شده به تبریز می
چار سرآوردنلغتنامه دهخداچار سرآوردن . [س َ وَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح قمار) در اصطلاح بازی ورق چار صورت آوردن . چار شاه یا چار بی بی یا چار سرباز آوردن . چار آس آوردن . چار ورق از یک ص
سرآوریلغتنامه دهخداسرآوری . [ س َ وَ ] (حامص مرکب ) گرد آوری . (آنندراج ) (غیاث ). نگهبانی : اگر بجاست دل اعضا همه بجای خودندکند سرآوری گله را شبان تنها.نعمت خان عالی (از آنندراج
سراورودلغتنامه دهخداسراورود. [ س َ ] (اِخ ) نام رودی است که ازکوه سبلان برمیخیزد و بر سر او میگذرد و در حدود دیه کولوانه چون شورستان است شور میشود و با آب اوجان جمع شده به تبریز می
چار سرآوردنلغتنامه دهخداچار سرآوردن . [س َ وَ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح قمار) در اصطلاح بازی ورق چار صورت آوردن . چار شاه یا چار بی بی یا چار سرباز آوردن . چار آس آوردن . چار ورق از یک ص
hypervisorواژهنامه آزادنام نرم افزار مجازی سازی در ویندوز 8 (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) ابرسراور. supervisor به پارسی می شود "سراور". پس hypervisor می شود "اَبَرسَراوَر". از شا