حاسی الذهبلغتنامه دهخداحاسی الذهب . [ سِذْ ذَ هََ ] (اِخ ) لقب ابن جذعان است چه او را جامی از زر بود که بدان می آشامید. (تاج العروس ماده ٔ ح س و).
عقیفاءلغتنامه دهخداعقیفاء. [ ع ُ ق َ ](ع اِ) گیاهی است که برگ آن به سداب ماند، گوسپند را می کشد و به شتر ضرر میرساند. (منتهی الارب ). گیاهی است چون سذب ، گوسفند را میکشد و به شتر