112 مدخل
مارپیچ، مارپیچی بودن، خزیدن، دارای حرکت مارپیچی بودن، مارپیچ رفتن
دزدکی، دزدکی حرکت کردن
خیس شدن
چرت زدن، بدام انداختن، بغرنج کردن، گوریده شدن، با تله گرفتن
snaringly
snacking