سدجلغتنامه دهخداسدج . [ س َ ] (ع مص ) گمان کردن کسی را بچیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || دروغ گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد).
دروغ گفتنلغتنامه دهخدادروغ گفتن . [ دُ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تکلم به دروغ . سخن گفتن به دروغ . سخن ناراست گفتن . کذب گفتن . ابتشاک . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). ابطال . اخت
زبادلغتنامه دهخدازباد. [ زَ ] (ع اِ) نام حیوانی است وحشی بزرگتر از گربه که از آن چیزی خوش بو مثل مشک گرفته بطور دوااستعمال کنند و بعضی زباد را نام آن چیز خوشبو نوشته اند و نام آ