سخیفرهنگ مترادف و متضادبخشنده، بلندهمت، جواد، جوانمرد، راد، سخاوتمند، کریم، گشادهدست، لوطی، مکرم، نبیل، واهب، وهاب ≠ خسیس
سخیدیکشنری فارسی به انگلیسیbounteous, freehanded, generous, greathearted, liberal, openhanded, princely
سخیففرهنگ مترادف و متضاد۱. کمخرد، سبک عقل، کمعقل ۲. پست، جلف، زشت، سبک، قبیح، مبتذل، ناپسند ≠ رصین ۳. نادرست، غلط ۴. بیاساس، بیپایه، واهی ۵. سست، ضعیف
سخیبرةلغتنامه دهخداسخیبرة. [ س ُ خ َ ب ِ رَ ] (اِخ ) آب بزرگ و فراوانی است مر بنی الاضبطبن کلاب را. (معجم البلدان ).